جدول جو
جدول جو

معنی تقی کاشی - جستجوی لغت در جدول جو

تقی کاشی(تَ یِ)
از شعرا وسادات کاشان است و به مروارید کاشی هم معروف است: خطی خوش داشت و به هندوستان مهاجرت کرد و در همانجا بسال 992 هجری قمری درگذشت. او راست: خلاصه الاشعار و زبده الافکار در شرح حال شعرا. (از قاموس الاعلام ترکی)
از شعرای کاشان است. وی در موسیقی دست داشت و صدایش خوش بود و به بلبل کاشی هم شهرت دارد. از اوست:
اگر پیکان تیر اونبودی در دل چاکم
به این بی طاقتی آرام کی میبود در خاکم.
(از قاموس الاعلام ترکی)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(تَ کَ)
دهی است از دهستان غنی بیگلو که در بخش ماه نشان شهرستان زنجان واقع است و 172 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
لغت نامه دهخدا
(عَیِ)
ابن محمد مشهور به نصیرالدین کاشی. متکلم و فقیه و محدث متوفی در سال 755 هجری قمری و شهرت اورا حلی نیز آورده اند. او راست: 1- الاعتراضات علی تعریف الطهاره. 2- تعلیقات علی هامش شرح الاشارات. 3- حاشیه بر شرح التجرید اصفهانی. 4- حاشیه بر شمسیه. 5-شرح طوالع بیضاوی. (از معجم المؤلفین از فوائدالرضویۀ عباس قمی ج 1 ص 326 و تذکرهالمتبحرین ص 490)
ابن مراد کاشی. ملقب به علاءالدین. متوفی در سال 624 هجری قمری او راست: زبدهاللغه به زبان فارسی، که در دو قسمت است قسمت اول در اسماء و قسمت دوم در افعال. (از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 953)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
میر علی کاشی، وی معاصر شاه عباس اول بود و شعر نیز میسرود. نصرآبادی ابیاتی از اشعار او را نقل کرده است. رجوع به تذکرۀ نصرآبادی فصل سیزدهم ص 484 شود
لغت نامه دهخدا
خاموش کردن آتش
فرهنگ گویش مازندرانی